تو از خودت دور نیستی
نمی دانی دوری از تو
چه ناخوش می کند
احوال را
سهیلا
دوشنبه 24 شهریور 1399 ساعت 14:44
من اکنون
پر از پاییزم
پر از باران
تو کجایی
که قول دادی
قدم بزنیم
«پدرم»
سهیلا
یکشنبه 23 شهریور 1399 ساعت 08:56
پدر مرا برده ای از من
نمی روی هرگز از یادم
نمی روی هرگز از من
سهیلا
جمعه 21 شهریور 1399 ساعت 02:46
گفتم بمان
نرو
ماندی
اما یک مشت خاطره
«پدرم«
سهیلا
جمعه 21 شهریور 1399 ساعت 02:45
تو رفته ای و
من مانده ام
و تمام خاطراتت را
با خیالت قدم زده ام
«پدرم»
سهیلا
جمعه 21 شهریور 1399 ساعت 02:44