گفتم بمان
در چشم های من
رفتی
ماندی
در خوابهای من
«پدرم«
آن صبح پنج شنبه
همه ساعت ها خوابیدند
وقتی تو
برای همیشه خوابیدی
«پدرم»
دلم تنهاست پدر
صدایت کجاست
که صدایم بزند
جمعه است
ولی بگذار
برایت از پنچ شنبه ای بگویم
که تا همیشه جمعه شد
همیشه همین است
می روند
که بمانند