چترهای خیالی
چترهای خیالی

چترهای خیالی

آرزو می کنم آن اتفاق قشنگ

برای آن آدم قشنگ

 که قلب قشنگی دارد رخ بدهد

من  آدم های مهربان را

آدم های قشنگ می نامم

 و دلم روشن است 

آن روز قشنگ

برای آن آدم قشنگ نزدیک است.

مرا به شهرهای بسیاری نسبت داده اند.

شهری که در آن به دنیا آمدم 

شهری که به آن مهاجرت کردم 

شهر محل تحصیلم ،

شهرپدرم،مادرم،پدربزرگم

و شهرهای دیگری که در آن زندگی کردم.

حالا همه ی آن شهرها شبیه من شده اند

 و من شبیه شهری بین راهی

شهری میان تولد تا زندگی

من عادت کرده ام که 

هرشب قبل از خواب تو را شکر کنم

 و برایم مهم نباشد که 

صبح پس از بیداری ببینم 

چه چیز را از دست داده ام