چترهای خیالی
چترهای خیالی

چترهای خیالی

چقدر من

که می آیم پشت این در

و چقدر تو

که می آیی پشت آن پنجره

ندیدم کسی

به تنهایی ما

#مادر

حالا که رفته ای

گل هایت تنها مانده اند

برگرد

از باغچه ات مریمی بچین

و به خوابت ببر

دیگر کسی مثل تو

مرا گلم صدا نمی کند

#پدر

صبح به صبح

بیرون می روم

به نیت آفتاب

به نیت باران

حتی اگر چشم هایم را

نشسته باشم

باران که میاید پاییز میشوم تا بگویم برگرد سرخی تمام انارها به خاطر من و توست.همین روزها می نشینم و از تقویمی برایت حرف میزنم که پنج شنبه هایش را خط زده است.عادت نمی کنم به رفتن ات، لازم نیست بگویی کدام پنج شنبه غریبه با باران شده ای؛تو فقط برگرد و برایم یک پاییز با طعم انار بیاور و دخترکی را که فقط به خاطر تو شاعر شده است.

#پدر❤

#فصل_انارهای_سرخ

چقدر تو

که به خواب من می آیی

و چقدر من

که به بیداری نمی بینمت

دریغا از فاصله خواب و بیداری