چترهای خیالی
چترهای خیالی

چترهای خیالی

شمالی ترین دقیقه ی دوستت دارم های من...لحظه ای ست که تو مرا با لهجه ی شکوفه های صورتی  صدا می زنی...و من به قدر تمام شمال گل های شرجی زده ی علاقه ات را می دزدم...و در گوشه گوشه ی دلم می کارم...این یعنی ناگهان بهار،ناگهان تو

پ.ن:بهارتان پر از شکوفه،پر از عشق های صورتی

با بهار نیامدی

ولی بهار من شدی

حالا

جانم به قربان بهار

"پسرم"

خوش به حال بهار

هرگاه می رسد

همه از آمدنش خوشحالند

حال خوش یعنی این

و بهار می آید تا مرا سیب کند؛تا مرا عاشق کندو من عاشق این سیب شدنم.

می آید تا من بنشینم زیر سایه ی سیب هایش و نارنج هایش

و هی برایم شکوفه های صورتی و بهارهای مهربانی بریزد

و من هی جمع کنم و هی عاشق شوم.و من عاشق این عاشق شدنم.

بهار می آید تا سیب هایش را بر درخت دلم بنشاند؛تا عطر بهار نارنج هایش را در جانم بپیجاند.

بهار می آید تا کوچکترین سیب را از درخت دلم بچیند

و بر سفره ی هفت سین بگذارد

تا من هی اشک هایم بیاید و هی دعا کنم و هی چشم هایم خیس شود.

بهار می آید تا مرا ببوسدتا مرا آرام کند تا اشک های مرا پاک کند.

و و من بهار را همین اندازه دوست دارم؛قد شکوفه هایش و سیب هایش و بهارهایش.

زن ها گل های زیبای جهانند

و گل ها جهان زیبای زنان

پ.ن"روز جهانی زن مبارک"

#هشتم مارس#هجده اسفند