چترهای خیالی
چترهای خیالی

چترهای خیالی

امشب فقط کمی زمستانی ترست

که نسبتی با تو ندارد

یلدای من

هزارُ یک شبِ

چشم های تابستانی توست

که  پایش تا صبح

تا خاطره تا عشق بیدارم ! 

"یلدا مبارک"

"پرویز صادقی"

تاربخ تولدت میرسه و

می بوسن بنفشه ها چشماتو

تقویم عاشق پابیزی میشه که

زمستونش گرم میکنه دستاتو


با من بنفشه ای و

بی من بنفشه تر

پری رویی و پری دوستم

از من چه می خواهی دگر؟

پ.ن:برای بنفشه ای که آخربن روز پاییز تولدشه

بین ما فاصله ای نیس

 همه ی جون منی تو

همه ی روز و شبم تو 

همه ی تاب و تبم تو

دیگه حتا نمی تونم 

به کسی کینه ببندم 

دل من تو دستای توست

 به کی جز تو دل ببندم

اگه حس خنده دارم

 اگه غم جاش تو دلم نیس 

واسه اینه که شب و روز 

دست تو دست تو بذارم

عاشق روزی میشم که 

اسممو صدا کنی تو

توی آینه ی محبت 

منو جابجا کنی تو

پ.ن:این ترانه رو تو 15 سالگی نوشتم

نمی رسد بهار به پاییز

سالهاست

پاییز را بهار کرده ای

"پسرم"

دلم گم کرده راهش را

و چشمانم نگاهش را

شبیه آسمانی که

شبی گم کرده ماهش را