باران که میاید پاییز میشوم تا بگویم برگرد سرخی تمام انارها به خاطر من و توست.همین روزها می نشینم و از تقویمی برایت حرف میزنم که پنج شنبه هایش را خط زده است.عادت نمی کنم به رفتن ات، لازم نیست بگویی کدام پنج شنبه غریبه با باران شده ای؛تو فقط برگرد و برایم یک پاییز با طعم انار بیاور و دخترکی را که فقط به خاطر تو شاعر شده است.
#پدر❤
#فصل_انارهای_سرخ
تو دلتنگ پدری سهیلا جانم
و من ..........
دلتنگ نبودن مادر ...
دلتنگ دلتنگم همیشه
و او که رفت، دیگر برنگشت...
حتی بخاطر سرخی انار...
حتی بخاطر دخترکش...
و حتی بخاطر خاطرات شیرینش از پاییز دل انگیز...
و من نیز
بدون تقویمی بی پنج شنبه!
بدون سرخی انار...
و بدون پاییز...
سالهاست دلتنگ " پدر " هستم...
پدری که با عشق بر دستانش بوسه میزدم ...
و الان نیست که بوسه بارانش کنم...
تا هستن قدرشونو نمی دونیم
یعنی فکر می کنیم که می دونیم
ولی نمی دونیم