چترهای خیالی
چترهای خیالی

چترهای خیالی

نه،خبری از من نیست

من آدم سالهایی هستم که خودم را ندیده ام

کجاست آن زنی که من مدتهای زیادی شیفته ش بوده ام

آری،من رفته ام

این را از نبودنم فهمیده ام.


نظرات 3 + ارسال نظر
نگین شنبه 29 خرداد 1395 ساعت 13:25

چطور رفتی بانو؟
من سهیلای عزیزمون رو هنوز همین گوشه میبینم
مثل همیشه مصمم و محکم و قبراق ..
عطر بودنش هنوز مشام جانم رو تازه میکنه ...

عزیزم غمگین نبینم دل مهربونت رو
برای سلامتی و خوشدلیت دست به دعا دارم بانوی مهربان

نگین جان عزیزم
آنچنانم که خدا نکند کسی مثل من باشد

بهمن جمعه 28 خرداد 1395 ساعت 18:12 http://www.life-bahman.blogsky.com

نه ...!
تو نرفته ای...
تو هنوز هستی...
و من اینرا از اینهمه احساس زیبایت به زندگی فهمیده ام...

من از این زندگی سیرم

مهرسا پنج‌شنبه 27 خرداد 1395 ساعت 04:30

سلام به احساس پاک شما و خود شما که گوشه قلب آینه را مال خود کرده ای.میشود ساعتها روبرویت خدا را تماشا کرد.هنوز و همیشه در یادی،غمت کم،بختت سپید و ماهت قرص.یادتان در قنوت بیداد میکند.پاینده و تابنده بمانید برای دوستان.
قرار و پناه دلت مهربانی خدا

ممنونم عزیز نازنینم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.