دوباره پاییز آمد و
من به یاد قدم زدن با تو
بی تو قدم میزنم
چقدر غمگین و ناراحت کننده امیدوارم هیچوقت بی حضور عشق هیچ کجا قدم نزنی
قدم زدن در پاییزتنهایی نمی جسبدولی من روز صبح یک ساعتو بعد از ظهر دو ساعت تنهایی قدم میزنم
سلام سهیلای نازنینم بلا دور باشه از وجود عزیزت ... الهی که همیشه سلامت و خوشدل باشی خواهر خوبم .. و اما شعر.... به امید آنکه جایی، قدمی نهاده باشی همه خاکهای شیراز، به دیدگان برٌفتم ...
وای از شاعران شیراز که عاقل می کنند دیوانگان راسلام نگین جانمالهی که همیشه سلامت و شاد باشیممنون از محبت و لطفتت عزیزم
چقدر غمگین و ناراحت کننده
امیدوارم هیچوقت بی حضور عشق هیچ کجا قدم نزنی
قدم زدن در پاییز
تنهایی نمی جسبد
ولی من روز صبح یک ساعت
و بعد از ظهر دو ساعت تنهایی قدم میزنم
سلام سهیلای نازنینم
بلا دور باشه از وجود عزیزت ...
الهی که همیشه سلامت و خوشدل باشی خواهر خوبم ..
و اما شعر....
به امید آنکه جایی، قدمی نهاده باشی
همه خاکهای شیراز، به دیدگان برٌفتم ...
وای از شاعران شیراز که عاقل می کنند دیوانگان را
سلام نگین جانم
الهی که همیشه سلامت و شاد باشی
ممنون از محبت و لطفتت عزیزم