چترهای خیالی
چترهای خیالی

چترهای خیالی

بر پنج شنبه هایم همیشه باران می بارد

باران پنج شنبه ها را

تو پاک میکنی از روی گونه هایم

"پدرم"

چنان دوست دارمت که پاییز مهر را

و آنچنان عاشق ات هستم که آسمان باران را

دورت بگردم مثل زمین که خورشید را

پاییز را اگر صدا بزنی

بهار می رسد

پرستوی من امروز روز توست


پاییز و اینهمه زیبایی؟

مگر می شود فرشته ی من

بهار آمده در پاییز


"برای مهرسای عزیزم"


په نام آن باران که فرصت پاییز شد

پاییز بی تو چگونه تمام میشود

 وقتی یادت برود هر روز بگویی دوستت دارم

 من برای گل هایت لیوانی آب گذاشته ام


این بار 

اول پاییز بگو دوستم داری

 حیف است پاییز برود نگفته باشی


من و تو

عشق را در پاییز پیدا کردیم

همان شب

که گل های سرخ را

زیر باران آب دادیم


"برای او که متولد ماه مهر است"

پنجره را باز می کنم 

درخت همسایه شکوفه نداده است 

مگر این روزها بهار نیست؟


می نویسم مهر

و از پنجره ی پاییز به واژه ها نگاه میکنم

تا  این باران مرا به تو برساند

هوای شعرهایم بهاری شده است


"همسرم"