چترهای خیالی
چترهای خیالی

چترهای خیالی

رد پای یاس ها را که می گیرم

درعطر مهر تو رها می شود

پنجره ی خانه ی تو

 رو به کدام کوچه باز شده است؟

دست در دست مهر

کوچه های پاییز را قدم می زنیم

ترسم از این است

خیس شوی از اینهمه باران

پاییز

 از مهر چشم هایت

هر شب

باران می شمارد

بیچاره بهار

که قرار است بیاید


برای آمدن تو

هیچ بهاری لازم نبود

تا به خودم آمدم

میان اینهمه پاییز

تنها تو بهار من شدی


تا مهر تمام نشود

زیر چتر این پاییز

باران بند نمی آید

"همسرم"

دچار پاییز می شوم

وقتی

مهر در قلب توست

و تو در قلب منی

"همسرم"

به آسمان

فرصت باران بده

خدایا فقط تو را دارم