چترهای خیالی
چترهای خیالی

چترهای خیالی

گم می شود چترم

وقتی

تو باران می شوی


به دل نگیر باران

که چشم هایم

می برد تو را گاهی

امشب این باران

بغض شعرم را شکست

حسرت چتر تو بودن

بر دلم تا صبح نشست


بارانی که گفتی

پس کی می بارد؟

چترها

تشنه ی یک باران طولانی اند